مناسب ترین کلمه برای توصیف این فیلم شاید “نغز” باشد . نغز : خوب و نیکو . هر چیزی عجیب و بدیع که دیدنش خوش آید (لغت نامه دهخدا)

خلاصه داستان
فیلم در مورد دو دوست است ! یکی جری - جک بلک- و دیگری مایک -موس دف- که در یک کلوپ اجاره فیلم های وی اچ اس کار می کند . جری فکر می کند نیروگاه برق مجاور محل زندگی آنها به وسیله ی ماکرو ویو ! بر روی فکر اهالی کنترل دارد و اهالی را وادر به انجام کارهایی می کند مثل خریدن مثل پذیرفتن آنچه اف بی آی و دولت می خواهد (این یکی از خصوصیات فیلم های گوندری ست : یک کارکتر خیالپرداز . دوست داشتنی و عجیب که بین دنیای واقعی و راه حل های معقول به دنیای فانتزی و خیالی پناه می برد ) به همین دلیل جری تصمیم می گیرد با اقدامی خرابکارانه به نیروگاه صدمه بزند … اما در اثنای این اقدام خرابکارانه درون یک میدان مغناطیسی قوی گیر می افتد و مغزش مغناطیسی می شود … و در ادامه فیلم وقتی جری وارد کلوپ اجاره ی فیلم می شود تحت تاثیر میدان مغناطیسی مغزش همه ی نوارهای فیلم موجود در مغازه پاک می شوند و حالا جری و مایک مجبورند در مقابل تقاضای مشتری های مغازه شان فیلم های مشهوری مثل شیر شاه و پلیس آهنی و ... را با یک دوربین و در مدت بسیار کوتاهی بازسازی کنند

خلاصه داستان
فیلم در مورد دو دوست است ! یکی جری - جک بلک- و دیگری مایک -موس دف- که در یک کلوپ اجاره فیلم های وی اچ اس کار می کند . جری فکر می کند نیروگاه برق مجاور محل زندگی آنها به وسیله ی ماکرو ویو ! بر روی فکر اهالی کنترل دارد و اهالی را وادر به انجام کارهایی می کند مثل خریدن مثل پذیرفتن آنچه اف بی آی و دولت می خواهد (این یکی از خصوصیات فیلم های گوندری ست : یک کارکتر خیالپرداز . دوست داشتنی و عجیب که بین دنیای واقعی و راه حل های معقول به دنیای فانتزی و خیالی پناه می برد ) به همین دلیل جری تصمیم می گیرد با اقدامی خرابکارانه به نیروگاه صدمه بزند … اما در اثنای این اقدام خرابکارانه درون یک میدان مغناطیسی قوی گیر می افتد و مغزش مغناطیسی می شود … و در ادامه فیلم وقتی جری وارد کلوپ اجاره ی فیلم می شود تحت تاثیر میدان مغناطیسی مغزش همه ی نوارهای فیلم موجود در مغازه پاک می شوند و حالا جری و مایک مجبورند در مقابل تقاضای مشتری های مغازه شان فیلم های مشهوری مثل شیر شاه و پلیس آهنی و ... را با یک دوربین و در مدت بسیار کوتاهی بازسازی کنند
شاید سینمای داستانگو و با ساختار دراماتیک قوی امروز کمرنگ تر شده باشد و حتی سینما با بحران کمبود داستان خوب برای تعریف کردن مواجه باشد اما پیشرفت های تکنولوژی این فرصت را به فیلم سازها داده است که دیگر زیر فشار کمرشکن حمایت های مالی و سیاسی و … نروند و به معنای واقعی به سینمای مؤلف نزدیک شوند .
افزایش تعداد فیلمهای سینمایی مستقل . تجربی و خلاق شاید جذابیت و دستآورد ارزشمند امروز و آینده ی سینما باشد . سینمایی که کمتر وابسته به پول است سینمایی که کمتر وابسته به داستان گویی است و بیشتر متکی ست بر خلاقیت کارگردان و هنر بازیگران ( میشل گوندری یکی از سرآمد های همین کارگردانان خلاق ست که همیشه بازیگران خوبی را هم در فیلمهایش به کار گرفته و در این فیلم که شاید یک کمدی عاشقانه در مورد خود سینما باشد ! لذت سینمای تجربی را به ما نشان می دهد و اینکه چطور جری و مایک بی ادعا فیلمشان را می سازند و اینکه تا چه حد فیلمشان محبوب می شود