۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

They tried to make me go to rehab but I won't go, go, go

خواننده ی مورد علاقه ام مرد ... از دیشب هی ویدیو هاش و کنسرتاش رو نگاه کردم و حسرت خوردم . حسرت خوردم که این صدای بی نظیر به چهل سالگی نرسید .
Jessie J said: The way tears are streaming down my face. Such a loss. RIP Amy. Man.... Something tells me that we'll be talking about Amy in 30 yrs time in the same way we tlk about other music legends who's lives ended early

شاید واقعا غم انگیز ترین چیز توی زندگی استعداد هدر رفته باشه ولی بی رحمانه ست که من دوستت دارم پس تو بدهکار منی .. نه ! بدهکار نیست . هنرمند بدهکار مردم نیست .
اصن من عاشق این give shit ندادن آمی به مخاطب و کلا همه چیز در اجراهاش بودم ! به خاطر هوش عجیبش ... بداهه هاش در اجراهای زنده ... حتی توی بلگراد روی سن که نتونست یه خط بخونه و قلب طرفداراش رو شکست ...اونقدر مست و حای ! بود که نمی تونست سرپا وایسه . دوست داشتنی بود و قابل ترحم . زنی در آستانه فروپاشی

انتقاد های شدیدی نثارش کردن

.... اما

تنها صداست که می ماند

به خاطر آلبوم Back to Black به خاطر اون همه لذتی که بردم . دوستش دارم و بهش احترام می ذارم . خوبی اوردوز و تصادف ماشین و ... اینه که اتفاقی پیش میان ... خودکشی نیست . نه خودکشی نیست !

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

Mildred Pierce

دیدن این سریال رو مدیون یکی از دوستانم هستم که وقتی بعد از جند وقت دیدمش گفت راستی از کیت عزیز چه خبر ؟ و فرمود که یک سریال بازی کرده که باید دید و دستور داد که بدانلودمش و سهم اون رو هم بدم که ببینه و دانلودیدم و دیدم و حظ بردم فراوان

به صورت کلی نمی خوام نظر بدم ولی جزییات دلپذیر زیادی برام داشت . خود کیت . لباساش . فرمهایی که به ابروهاش می داد و کلا مونث محوری این داستان و این مینی سری . موسیقی
22 روز پیش گرفتمش و این پنج قسمت رو توی 22 روز دیدم . خداوکیلی دلم نمیومد که تمومش بکنم مثه قدیم که یه شکلات خارجی برامون می خریدن و هی یه گاز می زدیم و یه گوشه قایمش می کردیم و می ترسیدیم تموم شه . می ترسیدیم چون می دونستیم تا شکلات بعدی روزهای زیادی باید صبر بکنیم


------------------
پسرداییم امروز اومده بود خانه مان می گفت رفتم حجامت تو هم برو خون کثیف رو از جان آدم می کشن بیرون خیلی مفیده . گفتم مرد حسابی تو مهندس این مملکتی خون کثیف چیه . گفت نه تو مطالعه نداری الکی حرف می زنی . خودم دیدم خون سیاه رو . گفتم اون به یه دلیل دیگه سیاه می شه . خلاصه عصبانی شد
عاشق معلمی بودم ...از اولش ... ولی به همین دلیل که فن بیان خوبی نداشتم نرفتم سراغش می دونستم سر کلاس قضیه ریاضی رو هم با خلوص نیت تمام عیار ثابت بکنم بچه ها قبول نمی کنن ... منم نمی تونم کاری بکنم !! بهترین روش اینه که خفه خون بگیرم و اظهار نظر بی جا نکنم همیشه هم به خودم می گم ها ولی یادم می ره