۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

کبوتر کاغذی

شب بود . بدون شک شب بود و آسمان باد را مشت مشت به پنجره اتاق مي پاشيد
می پاشید یا می مالید نمی شد با اطمینان گفت

مهتاب توی اتاقش داشت شوپن می زد
انگشتهایش ..آن رقصنده های بی پروا
شبهایی که شوپن می زدند بیشتر توی صندلی فرو می رفتم
و ساعتها به برگهای سپید روی میز خیره می ماندم
صادقانه بگویم ... برایشان یک دل سیر غصه می خوردم
برگهایی که می توانستند روی درخت باشند . رنگ و وارنگ بشوند
پرواز بکنند . آزادی بخورند


امشب شوپن را حتی بی حیا تر می زند
باز ساعتها به برگهای سپید روی میز خیره ماندم
من دیگر چه جور نویسنده ای هستم که از نوشتن بی زار است؟
یا شاید من دیگر چگونه بی زاری ست که نوشتن هم نمی داند

فردا شاید یک کبوتر بزاید . بمیرد . حتی بخواند ...
برای من. برای تو .کاملا بی اهمیت است

با هیچ بی تمام
سرخورده . بی کلام
--------------------------------

هر سال روز تولد فروغ , از نو می خوانمش . عشقش رو داخلم زنده می کنم و معمولا یه چیزی هم براش می نویسم
. (البته دیشب اینکارا رو کردم و این وسواس بی خود که توی وبلاگ بذارمش یا نه . که به این نتیجه رسیدم که نذارمش ! ولی خب امشب یه جا حرف فروغ شد پشیمون شدم)
فروغ بدون شک محبوب ترین دختر زندگانی منه . حتی از آنجلینا جولی هم محبوب تر ^_^ حیف نیست وگرنه الان مامان اینا رو ورمی داشتم و می رفتیم خواستگاریش ... تیری در تاریکی ... ارزشش رو داشت . ضمن اینکه همه می دونن ! آرزو به هیچ وجه من الوجوه بر جوانان عیب نیست

۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

حرف آخر امسال : قوی سیاه

Black Swan 2010



مثل این بچه ها که سه تا عروسک دارن : فیل . الاغ و کرگدن ... (فینچر . نولان . آرنوفسکی) و باهاشون بازی می کنن و آخر بازی یکی پشت اونای دیگه رو به خاک می ماله و بازی تموم می شه ... امسال عروسک کرگدنم حسابی برنده شد ... گرچه از بازی با هر سه عروسک فراوان حال کردیم ولی کرگدن بازی رو تمام کرد.

=
فیلم در مورد یک بالرین ه و چالش ذهنی و جسمیش برای ایفای نقشش
نظريه قوي سياه، اشاره به اتفاقات بسيار نادر و مهم داره که بطور معمول کسي انتظار وقوع آن را ندارد
فیلم آرنوفسکی یک اتفاق غیر منتظره بود واقعا .وقتی دکمه play رو زدم انتظار نداشتم همچون فیلمی ببینم البته از یک سال پیش هرگونه خبر یا عکس یا ویدیویی از این فیلم رو ایگنور می کردم تا بتونم از بکریش حظ کافی رو ببرم . و شد .

و همیشه پای یک زن در میان است ! ناتالی پورتمن

جایزه سالانه asghar award 2010 رو توی بخش بهترین فیلم و بهترین کارگردانی (سینمای امریکا) می دم به آرنوفسکی . با اینکه شرمنده مارتی می شم ولی خب دیگه همینه که هست

هنوزم شب جمعه بهترین شبه واسه فیلم دیدن ^_^ و هنوزم بعد از دیدن یه فیلم خوب جو گیرانه اظهار نظر می کنم >.<


گروهی بر آنند که این مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

Cold Souls 2009

خلاصه داستان :
یک بازیگر که هم در اجرای نقشش هم در زندگی احساس گیرافتادگی و درماندگی داره تصمیم می گیره به کلینیک بره و روحش رو از جسمش جدا بکنه ... این کار و می کنه ... مدتی بی روح زیست می کنه ... راضیش نمی کنه و بر می گرده و روح یکی دیگه ! رو اجاره می کنه ...



Sophie Barthes

فعلا یک کار بلند سینمایی داره . تحصیل کرده و دنیا دیده ست

یه مصاحبه از Sophie Barthes ... >> اینجا ...

عاشق Sophie شدم

کمدی های خوب, خلاقیت هایی توشون هست که وقت دیدن حسابی آدم رو کیفور می کنه

حالا که حرف کیف و کمدی شد چند وقت پیش فیلم آخر سم مندز رو دیدم




Away We Go
ایضا اونم مال 2009 بود و دوباره ایضا از این هم حسابی لذت بردم .ماجرای یه زوج درب و داغون که حالا 6 ماهه حامله ان ! و آینده تا حدی مبهم پیش رو ... سفر آغاز می کنن و ما رو می برن تا با هم سرک بکشیم به زندگانی خانواده های دیگه
فیلمایی که
فراز و فرود و پیچوندن و واز کردن خاصی نداره ... کارگردان زور نمی زنه که یه بلایی سر آدم دربیاره ... یه ساعت نیم میاد مثه بچه ی آدم می شینه یه پنجره جلوی آدم وا می کنه ... یه خورده زندگانی نشون می ده با چاشنی طنز و می ره پی کارش ... perfetto

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

جولین آسانژ و Punishment Park


جولین آسانژ رو دوست دارم و کلا .آدمهايي که ته دلشون يه ذره آنارشي هست و راديکال رفتاري و کرداري و پنداري رو اون زیر میرای داخلشون برای روز مبادا نگه می دارن.آدمايي که هنوز جواني کردن رو بلدن !!
پشت این همه مبارزه های شجاعانه و دلربای امریکا و دوستان در مقابل تروریسم و بنیادگرایی ... پشت اینهمه انتخابات های باشکوه مصر و همسایه ها ... چه خبره پشت پرده ... پشت پرده خیلی نا امید کننده و دل بهم زنه ... همونطور که حدس می زدیم ... منتها با سند و مدرک خب دوز حال بهم خوردنش بیشتره . خدایی آسانژ جون داشتیم پای ام تی وی و پی ام سی و هالیوود و بالیوود زندگیمون رو می کردیم اینکه فلانی توی گوش بهمانی چی گفته به چه درد ما می خوره ؟ حتی با این پیش فرض که ممکنه اون حرف در گوشی سرنوشت چند نسل رو تغییر بده
می گم هیچ بعید نیست دول غربی این جناب آسانژ رو هم به جرم تجاوز به عنف سنگسار بکنن . به جان خودم هیچ بعید نیست آخه وقتی پای اقدام علیه امنیت ملی وسط باشه سنگسار که هیچ ... اصلا شیشه نوشابه ... والا . آسمان هر کجا همین رنگ است
یکی از بهترین و بی نظیرترین فیلم هایی که این اواخر دیدم پانیشمنت پارک محصول سال 1971 بود با یک فرم بی نظیر (با توجه به بودجه ی کم) و محتوا و دیالوگهای فراموش نشدنی
یه فیلم معترض در مورد اعتراض
حتما ببینید . از ما گفتن بود .